وقتی بودجه بیت المال بی حساب و کتاب در جیب برخی اهالی بی لیاقت ورزش و سینما قرار می گیرد و دست بسیاری از جوانان نبخه این مملکت به گرد آنهم نمی رسد، باید شاهد بروز " لاله " های بی لاله و ورزش های بی قهرمان و پهلوانی باشیم که یاری رسانمان در عرصه ورزش امثال کوین شپارد باشند.
«کوین آلفونسو شپارد» بسکتبالیست آمریکایی است که در سالهای ۲۰۰۸ ـ ۲۰۰۹ میلادی در لیگ برتر بسکتبال ایران و در تیم لوله آ. اس شیراز حضور داشته است اما در حال حاضر مستندی به نام «کاری در ایران» با حضور وی در ایالات متحده آمریکا و اروپا در حال اکران عمومی است که به نقد و زیر سؤال بردن مفاهیم اساسی اسلامی و چالش کشیدن مقولههای چون مذهب، سیاست و جنسیت میپردازند.
فیلم دروهله اول، زندگی کوین شپارد بسکتبالیست حرفه ای، از سال ۲۰۰۸ تا ۲۰۰۹ در ایران و ماجرای کوششهای تیم ورزشی لوله آ.اس شیراز برای رسیدن به مقام قهرمانی با استفاده از بازیکنان حرفهای غیر ایرانی را به نمایش میگذارد تا اثبات نماید ایرانی ها هر آنچه در عرصه ورزش و صنعت دارند حاصل کمک های فکری و فیزیکی نخبگان غربی است.
این فیلم در مرحله دوم کم کم وارد ماجرای شرایط زندگی سه زن ایرانی که کوین شپارد در دوران اقامت در ایران با آنها دوستی و رفت و آمد خانوادگی داشته، میشود.
در این مستند شپارد را با سه دختر ایرانی نشان میدهد که تلاش کرده است با به ابتذال کشاندن اوضاع داخلی ایران و کشاندن برخی از دختران و پسران با ظاهری غیر پوشیده آنها را در موضع نقد اساس اسلام و اسلام گرایی قرار دهد.
سه
زن جوان ایرانی که شپارد با آنها دوست میشود، محور اصلی این مستند است؛
هیلدا در یک مطب دکتر فیزیوتراپ کار میکرد و شپارد زمانی با او آشنا شد که
برای درمان مچ پای پیچ خوردهاش به او مراجعه کرده بود. هیلدا و دو نفر از
دوستانش که آنها هم دختر بودند با وی ارتباط دوستانهای برقرار میکنند و
در این مستند تلاش میشود به مخاطب اینگونه القاء شود که در ایران علیه
زنان تبعیضهای جنسیتی وجود دارد و حقوق انسانی آنان نقض میشود!
بسیاری
از تصاویر این مستند به لطف چشم بسته برخی مسئولین مربوطه در شیراز
فیلمبرداری شده است و اکنون این سؤال را مطرح میکند که چگونه اولاً
مسئولان تیم بسکتبال لوله آ.اس شیراز از برنامههای بازیکن تیمشان خبر
نداشتهاند و ثانیاً این نکته نیز جای تأمل دارد که چگونه نیرویهای امنیتی
و فرهنگی استان و کشور به یک آمریکایی اجازه دادهاند تا از خزانه دولتی و
پول مردم ایران درآمد بدست آورده و در عین حال، ابزاری برای پیشبرد
پروژهی اسلام ستیزی و ایرانهراسی باشد این در حالی است که دست نیروهای
ارزشی کشور در بسیاری از موارد بسته است و فعالیتهای فرهنگی آنان با موانع
زیادی روبرو می شود.
حال
«کوین آلفونسو شپارد» از راهی دور به ناموس کشورمان و فرهنگ مظلومان پور
خند می زند آیا همچنان سیاسیت مسئولین فرهنگی و ورزشی کشور بر این است که
کیسه بیت المال را دو دستی به دست ناهالان بدهند و در کاسه گدایی نخبگان
کشور صرفا شعارهایشان را بریزند.